بازیکنی که جعبه سیاه کی روش است
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۸۴۳۳۵
صحبت از بازیکنی است که با وجود سن کمش در ترکیب تیم ملی فوتبال ایران جایگاه ثابتی پیدا کرده و با بازیهای خوبش در ترکیب این تیم موفق شده در ذهن کارلوس کیروش نیز به یک مهره قابل اتکا مبدل شود. صحبت از سعید عزتاللهی، بازیکنی است که خیلی زود از فوتبال ایران رفت تا مسیر پیشرفت را طی کند.
سعید عزتاللهی سال گذشته باثباتترین بازیکن تیم ملی بود و در همه دیدارهای این تیم در ترکیب ثابت 90 دقیقهای به میدان رفت و از سوی دیگر تا زمانی که در روستوف بود تجربیات گرانبهایی را نیز همراه با این تیم در لیگ اروپا به دست آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعید به تازگی همراه با تیم ملی ایران دو دیدار با چین و قطر را پشت سر گذاشت هرچند که به محض بازگشت به روسیه تیم جدیدش یعنی آنژی را در لیگ این کشور همراهی نکرد تا این موضوع برخی حواشی را برای این بازیکن به وجود بیاورد هرچند که به واسطه خستگی و دیر اضافه شدن به اردو، منطقیترین تصمیم برای بازی نکردن سعید از سوی کادرفنی به عمل آمد.
بر همین اساس گفت و گویی را با سعید عزتاللهی درباره اتفاقات اخیر و بازیهای تیم ملی و حضور در تیم جدید در لیگ روسیه انجام دادیم که متن آن را در زیر میخوانید:
ابتدا در مورد 2 بازی نوروزی تیم ملی مقابل قطر و چین صحبت کن که با 6 امتیاز حساس برای تیم ملی در راه صعود به جام جهانی همراه شد.
بازیهای مهمی بود و خدا را شکر سال 96 را با 2 پیروزی پراهمیت و 6 امتیاز سرنوشتساز آغاز کردیم. البته جا دارد از مردم، کادر فنی و سایر بازیکنان تیم ملی تشکر کنم و به آنها خسته نباشید بگویم چون هر چه در وجود داشتند برای تیم ملی گذاشتند. در این بین این دو پیروزی باعث شد تا ما راهمان را برای صعود به جام جهانی 2018 روسیه هموارتر کنیم و به مسیر رو به جلویمان همچنان ادامه دهیم.
تیم ملی با این 6 امتیاز 17 امتیازی شد و به نظر میرسد با اختلافی که در صدر جدول گروه به وجود آمده دیگر صعودمان به جام جهانی قطعی شده باشد. آیا تفکر و ذهنیت ملیپوشان هم همین قطعی بودن صعود به جام جهانی است؟
خیر. به نظر من هنوز هیچ چیزی قطعی نیست و باید همچنان تلاش کنیم و سختی بکشیم و تا آخرین لحظه که هنوز صعودمان قطعی نشده نباید آن را قطعی برشمرده و به خودمان بگوییم که صعود کردهایم. هدف ما هم همین است که با کسب هر 3 امتیاز دیدار با ازبکستان یک صعود با اقتدار را تجربه کرده و برای اولین بار در تاریخ برای دومین بار پیاپی به جام جهانی برسیم. امیدوارم در نهایت با کسب 3 امتیاز از دیدار با ازبکستان در کشورمان مسیر بلیت روسیه را 2 هفته زودتر از پایان رقابتها اوکی کنند.
دوباره به 2 بازی تیم ملی در عید برسیم. باوجود اینکه کیروش از دو ترکیب متفاوت در دو بازی به خصوص در خط جلوی تیم ملی استفاده کرد اما سعید عزتاللهی جایگاه ثابتی در هر دو تیم داشت، درست مثل یک سال اخیر که به نظر میرسد در این تیم بیجایگزین شدهای و نقش اصلی را در تفکرات کیروشی داری.
بابت این موضوع خدا را شکر میکنم و فکر میکنم این اتفاق اول لطف خداست و سپس حمایت و اعتماد به نفسی که کیروش به من داده و من هم سعی کردهام همیشه در داخل زمین هر چه در توان دارم از دل و جان برای تیم ملی کشورم و سربلندی پرچم ایران بگذرم. مطمئن باشید در آینده هم همین خواهد بود و همه تلاشم را خواهم کرد تا برای تیم ملی بهترینهای خودم را ارائه کنم و اینکه بتوانم باعث پیروزی و سربلندی مردم ایران شوم.
از بعد از اردوی امارات، مشکلاتی در راه اردوهای آمادهسازی تیم ملی به وجود آمد که در نهایت موجب آن شد تا کیروش به آمادهسازی تیم ملی در روزهای فیفا دی بسنده کند. به نظر میرسد اگر برنامههای قبلی تیم ملی برای آمادهسازی ملیپوشان لغو شده و بخواهیم فقط به اردوهای قبل از بازیها اکتفا کنیم با وجود صعود به جام جهانی در این رقابتها دچار مشکلات عدیدهای شویم.
قطعا همین طور است و مطمئن باشید در جام جهانی تیمها به هیچ کسی رحم نخواهد کرد. در واقع تمام تیمهایی که صعود میکنند با برنامههای کامل وجامع آمادهسازی از جمله برگزاری دیدارها و اردوهای تدارکاتی به روسیه خواهند آمد تا با یک جنگ تمام عیار از فوتبال کشورشان در بزرگترین آوردگاه جهانی دفاع کنند. ما هم باید همین سیاست را در پیش بگیریم. فکر میکنم الان همبستگی و همدلی ملی برای حمایت از تیم ملی خیلی بیشتر شده و امیدوارم این روند ادامه داشته باشد و باشگاهها و هواداران همچنان از ما حمایت کنند تا بتوانیم در جام جهانی که تاریخساز شده و از گروهمان صعود کنیم.
پوشیدن پیراهن شماره 6 تیم ملی که در گذشته بر تن بازیکنانی مثل نکونام و کریم باقری بوده برای تو چه حسی دارد؟
آرزوی هر بازیکنی است که بخواهد یک روز جا پای این بزرگان بگذارد و خدا را شکر میکنم که خدا این لیاقت را به من داده تا الان چنین جایگاهی داشته باشم و امیدوارم همیشه بتوانم چهرهای مؤثر برای تیم ملی فوتبال کشورم درست مثل بازیکنانی که قبل از من شماره 6 را بر تن میکردند، باشم.
باوجود سن کمی که داری بازیهای ملیات دو رقمی شده و به نظر میرسد با ادامه این روند بتوانی در آینده دور به یکی از رکورداران پوشیدن پیراهن ملی تبدیل شوی.
نمیتوانم دروغ بگویم که به رکوردها به فکر نمیکنم اما به این اتفاق اصرار ندارم و بیشتر تلاش میکنم تا تیم ملی کشورم سربلند باشد و من نیز در صورتی که در این جایگاه حضور داشته باشم بتوانم چهره تاثیرگذاری برای تیم ملی باشم. حالا در بحث بعدی اگر موضوع رکوردشکنی هم پیش بیاید شاید با خواست خدا این اتفاق بیفتد.
حضور 3 بازیکن ثابت تیم ملی از جمله تو، آزمون و میلاد محمدی در لیگ روسیه با توجه به اینکه جام جهانی در این کشور برگزار میشود تا چه اندازه میتواند به تیم ملی فوتبال ایران در صورت صعود به این رقابتها کمک کند و باعث شود تا پدیده این رقابتها لقب بگیریم.
این موضوع قطعا به ما کمک میکند چون با توجه به شناختی که از فوتبال روسیه و جو این کشور داریم میتوانیم از این لحاظ به کادر فنی نیز کمک کرده و بتوانیم از این لحاظ هم تاثیرگذار باشیم. البته جام جهانی به طور قطع با لیگ روسیه متفاوت است چون رقابتهای جام جهانی در بالاترین سطح کیفی برگزار میشود و همه ما باید به اندازه کافی برای حضور در چنین تورنمنتی آماده باشیم. به نوعی ما جعبه سیاه کیروش و کادر فنی تیم ملی در روسیه هستیم و اطلاعات و جو فوتبالی این کشور را برای یک درک کلی و آگاهی کامل به کادر فنی ارائه خواهیم داد تا بتواند به آمادهسازی پرقدرت تیم ملی برای حضور در جام جهانی کمک کنیم.
در حال حاضر باید بگوییم که بعد از برزیل به عنوان دومین کشور صعودمان به جام جهانی قطعی شده و جالب اینک این بار بیدغدغهتر از همیشه به این رقابتها رسیدیم. الان هم رکوردهای زیادی با کیروش برای تیم ملی به ثبت رسیده که از جمله آنها میتوان به چندین سال شکستناپذیری در آسیا و گل نخوردن در رقابتهای مقدماتی جام جهانی اشاره کرد. چه اتفاقی افتاده که تیم ملی فوتبال ایران تا این اندازه موفق ظاهر میشود؟
در یک برهه زمانی خیلی از مردم میگفتند تیم ملی پیر شده و چرا بازیکن جوان ندارد و اعتقاد داشتند که باید در این تیم جوانگرایی صورت بگیرد که کیروش به موقع این کار را انجام داد و امروز به خوبی نتیجه آن را میبینیم. البته همه اینها برمیگردد به تجربه بالای سرمربی تیم ملی و این موارد نشان میدهد که کیروش چه مربی بزرگی است و در چه زمانی، کدام کار بهتر است و امروز نتیجه آن را به خوبی میبینیم. امیدوارم این مسائل درس عبرتی برای همه شده باشد و یک مقدار اعتماد کنیم به کسی که 6 سال از عمرش را برای کشورمان گذاشت و شاید امروز او بیشتر از هر مربی خارجی دیگری که به فوتبال ایران آمده تعصبش بیشتر باشد و واقعا زمانی که با او هستیم انگار که با یک ایرانی سر و کار داریم. امیدوارم همه مردم و مسئولین از کیروش و تیم ملی حمایت کنند و جا دارد یک بار دیگر از هوادارانی که در روزی بازی با چین به استادیوم آمدند تا تیم ملی را تشویق کنند، تشکر میکنم. آنها ما را سربلند کردند و ما هم خدا را شکر هواداران را روسفید کردیم.
در صورت صعود به جام جهانی دوست داری با چه تیمهایی همگروه شویم؟
قاعدتا دوست دارم یکی از تیمها روسیه باشد، چون هم میزبان است و بازی با این کشور جذابیت خاصی دارد و هم این که برخی از دوستان باشگاهیام در تیم ملی حضور دارند و رو در رویی با آنها جذابیتهای خاص خودش را دارد. ضمن اینکه علاقه دارم با تیم بزرگ اسپانیا و از سوی دیگر از بین تیمهای آفریقایی با ساحل عاج همگروه شویم.
به محض بازگشت به روسیه در ترکیب آنژی قرار نگرفتی هر چند که برخیها در ایران اینطور اذعان داشتند که تو در روسیه به مشکل خوردهای و به همین دلیل بازی نمیکنی اما گویا به خاطر دیر رسیدن به اردوی آنژی از ترکیب اصلی دور ماندی.
برخی نوشته بودند من در آنژی هم نیمکت نشین شدم اما واقعا نیمکتنشینی در کار نبود. شبی که به اردوی تیم در روسیه رسیدم مربیمان با من صحبت کرد و به من گفت که میدانم 2 بازی 90 دقیقهای در ترکیب تیم ملی انجام دادهای و خستهای. اتفاقا مربیمان گفت که بازیهایم را دیده و پیروزیهای تیم ملی را هم تبریک گفت. با این حال سرمربیمان همان جا به من اعلام کرد که برای بازی مقابل اورال که همان روز برگزار میشد، تو را در ترکیب قرار نمیدهم چون هم احتمال آسیبدیدگی وجود دارد و هم اینکه او نمیخواست ریسک کرده و چون 3 کارته بودم با دریافت یک کارت دیگر از بازی حساس بعدی مقابل زنیت محروم شوم و برای همین با صلاحدید کادر فنی در این دیدار بازی نکردم. با این حال برخی دوستان لطف دارند و صحبتهای غیرواقع را مطرح میکنند هر چند که این موارد دیگر برایمان عادی شده و من سعی میکنم تمرکز روی کارم باشد و انشاالله یک مقدار واقع بینانه تر باشیم و هوای همدیگر را داشته باشیم.
اما این بازی با شکست آنژی همراه شد.
ما 2 بر یک از حریف جلو بودیم اما به خاطر مصدومانی که دادیم و 2 تعویض اجباری، شاکلهمان از هم پاشیده و نتیجه هم برگشت.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۸۴۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمدهای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیمهای کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آنها با پلیس مخفی، انقلابها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولتهای بلوک شرق سابق به کشورهای عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتابهای متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیارهای ما سعی میکنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره میکند ما احتمالا در جنگ سرد تازهای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوریهای رقیب و قدرتهای بزرگ است؟
راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسرهای مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آنها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را میگیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازهترین کتاب خود اشاره میکند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که میتوانیم چیزهایی از انقلابهای فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" میگوید در عصر "مرد قوی" به سر میبریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میگوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض میشود".
با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا میتوان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیشتر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.
شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانهها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوندهای بزرگ و ساده انگارانه سوق میدهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایدهها شود.
با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.
با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان میکند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص میسازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرتهای بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.
نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرتهای بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر میرسد و در صورت وقوع نیز نمیتواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!
تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرتهای دیگر که از آنها تحت عنوان "غیر متعهدهای نوین" یاد میشود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشورهای غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده میکنیم روابط روسیه با کشورهایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را میدهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.
در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحادهای معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرتهای بزرگ و متوسط غیر غربی اتحادهای معاملهای برقرار میکنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا میکنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب میکنند.
تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیروهای محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم میباشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".
یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختارها و فرآیندهای عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.
عصر ما نمونههای مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه میدهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیتهای انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول میکند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح میشود.
توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربردهای نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هستهای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخابهای فردی انسان نیز اهمیت دارند.
اکنون به آخرین و مهمترین نکته میرسم. ناهنجاری تفسیریای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.
در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبهها نهادهایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام میدهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهمترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.
*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیتهای انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد میسازد.